English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8280 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
freed U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
frees U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
anthropomorphic software U نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
concurrent U نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
postscript U سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
batch U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
postscripts U سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
batches U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
demonstrations U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstration U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
interfaces U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
emulator U نرم افزار یا سخت افزاری که به ماشین اجازه کار مثل دیگری میدهد
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
vga U آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
print U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
prints U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
idler wheel U چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
gateways U 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateway U 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
synchronic U همزمان
simultaneously U همزمان
paralleled U همزمان
parallel U همزمان
coincidentally U همزمان
concurrent U همزمان
synchronous U همزمان
proportional U همزمان
parallels U همزمان
paralleling U همزمان
parallelling U همزمان
simultaneous U همزمان
contemporaries U همزمان
isochrone U همزمان
parallelled U همزمان
isochronous U همزمان
contemporary U همزمان
synchronizer U همزمان گر
synchronous operation U عملیات همزمان
concurrent U همرو همزمان
concentred exchange U تبادل همزمان
concentred reaction U واکنش همزمان
coinciding U همزمان بودن
concurrently U اجرای همزمان
concurrent operation U عملکرد همزمان
concurrent processing U پردازش همزمان
simultaneous extinction U خاموشی همزمان
simultaneous processing U پردازش همزمان
synchroscope U همزمان نما
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous speed U سرعت همزمان
synchronous vibrator U لرزه گر همزمان
synchronous reactance U راکتانس همزمان
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous impedance U ناگذرایی همزمان
selsyn U موتور همزمان
synchronous network U شبکه همزمان
synchronous motor U موتور همزمان
synchronous generator U مولد همزمان
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous phase advance U خازن همزمان
synchronous condenser U خازن همزمان
synchronous communication U ارتباط همزمان
simultaneity U همزمانی همزمان
coincided U همزمان بودن
synchronous transmission U مخابره همزمان
synchronous admittance U گذرایی همزمان
concurrent execution U اجرای همزمان
coincide U همزمان بودن
synchronization U همزمان سازی
synchronic U همگاه همزمان
synchrinized U همزمان بودن
syncheronous communications U مخابره همزمان
synchronized sweep U روبش همزمان
synchronizes U همزمان کردن
synchronised U همزمان کردن
concentred elimination U حذف همزمان
synchronises U همزمان کردن
synchronize U همزمان کردن
synchronizing U همزمان سازی
concurrent variation U تغییر همزمان
concurrent U تقریباگ همزمان
coincides U همزمان بودن
synchronising U همزمان کردن
concurrent reinforcement U تقویت همزمان
concurrent validity U اعتبار همزمان
concurrent training U اموزش همزمان
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
parallelling U که همزمان ارسال می شوند
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
acoustic synchronizer U همزمان ساز صوتی
parallelling U که همزمان ارسال شود
synchronizing pulses U ضربههای همزمان سازی
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
parallel U که همزمان ارسال شود
parallel U که همزمان ارسال می شوند
simultaneous input/output U ورودی و خروجی همزمان
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
parallelled U که همزمان ارسال می شوند
full duplex U پروتکل دوسوی همزمان
concurrent programming U برنامه نویسی همزمان
concurrent program execution U اجرای همزمان برنامه
parallelled U که همزمان ارسال شود
held ball U گرفتن همزمان توپ
paralleling U که همزمان ارسال می شوند
paralleled U که همزمان ارسال شود
synchronizer U دستگاه همزمان کننده
paralleling U که همزمان ارسال شود
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
synchronizing torque U گشتاور پیچشی همزمان
coincident penalty U پنالتی همزمان دو تیم
synchronizing separator U جداکننده همزمان سازی
compatability U قابلیت کار همزمان
paralleled U که همزمان ارسال می شوند
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
volley fire U پرتاب همزمان گلوله ها با هم
parallels U که همزمان ارسال شود
parallels U که همزمان ارسال می شوند
producing U آنچه تولید میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
lightweight U آنچه سنگین نیست
knowledge U آنچه دانسته است
constant U آنچه تغییر نمیکند
protective U آنچه حافظت میکند
used U آنچه جدید نیست
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
biased U آنچه اریب دارد
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
authentic U آنچه درست است
constants U آنچه تغییر نمیکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
auxiliary U آنچه کمک میکند
Recent search history Forum search
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1after all
2crucification
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1how well he is performing his task
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com